دلم خیلی گرفته ، حال و روز خوبی ندارم ، حیرونم ، دلم امام رضا می خواد ، قربون کبوترای حرمت ....
کجاست هم نفسی تا بگویمش حدیث فراق .....
امشب من و این پنجره فولادی
قلبی که دخیل بسته ام باشادی
ای عقل که دیرت شده برخیز و برو
مابنده عشقیم برو ، آزادی .
اقا ما رو ازاد نمی کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه دوست بهم یاداشت داده بود چند روز دیگه تولد اقامون امام رضاست
دلم خیلی شکست
نمی دونم باید چی بگم ، یعنی اقا نمی خواد به من عیدی بده . تا حالا از خدا می خواستم که هر چی خودش صلاح می دونه بهم بده اما حالا یه چیزائی تو دلم جونه زده اما باز هم می گم اقای مهربونم ،تو واسطه شو پیش خدای خوب من که هر چی خودش صلاح می دونه بهم بده ، از خدا بخواه که فراموش نکنم هیچوقت ازش هیچ چیز نخوام جز همین که اون هرچی صلاح می دونه برام بخواد .
مولای من ، از خوبیهای تو هر چی بگم کم گفتم ، چی می تونم بگم جز همین که مولای ما رضاست ، هم در خونه اش بازه هم لبخند روی لبشه . قربونت برم امام رضا .
میشه قلبت منو مثل گنبدت طلا کنی .........
خدای مهربون ، مولای خوب من :
من خیلی خسته ام ، از خودم ،از اعمالم از رفتارم .
آه ای خدا خسته شدم از توبه های الکی
از وعده های بی خود و ناله های دروغکی
میخوام باهات حرف بزنم ، روم نمی شه ، خجالت می کشم ، اخه می دونم که تو به من مشتاق تری تا من به تو ..... . حرفم رو نمی دونم بهت چطور بزنم
میخوام باهات رو راست باشم
یهت بگم یواشکی
عشق و محبت نمی شه یه طرفه وزورکی
تو هی بهم گفتی که دوستم داری و من با اعمالم دست رد به سینه ات زدم و گفتم ازت بدم میاد
امشب دیگه از خودم بدم اومده ، روم نمی شه باهات حرف بزنم .
روم نمی شه به درگاه پر فیضت توبه کنم ، میشه با آ قام یه کم درد ودل کنم ؛ میشه به او حرف دلم رو بگم ، اخه خیلی از تو خجالت می کشم ؛ میخوام به آ قام بگم :
اقا غلط کردم ، اشتباه کردم ،نفهمیدم ،بخدا نفهمیدم ، حلالم کن ،بخودت قسم از جهنم نمی ترسم ،از عذاب نمی ترسم ، از دوزخ نمی ترسم ،طمع بهشت رو هم ندارم ؛ ترسم از اینه که تو از من رو بگردونی ، ترسم از اینه که تو منو از در خونت بیرون کنی ، بهشت من یه گوشه نگاه توست آقا ؛یه گوشه چشمت رو به همه دنیا و اخرت نمی فروشم .بهشت رو میخوام چیکار ،تو عذابم نکن ، منو بدون خودت نگذار ،منو از خودت دور نکن ،مثل خیلیها که از تو دور شدن و نمی دونن .
من دلم خوشه که تو باهام خوبی ، تو هوامو داری ، می دونم که خوب نبودم و نیستم اما گاهی وقتها در خونه شما می ام و باهات حرف می زنم ؛تو این لحظه ها تو خودت منو پیش خودت میاری ، حتما یه چیزی داشتم که منو به دردو دل با خودت وادار می کنی ، همین تموم امیدمه ،همین همه عشقمه ،پیش خودم می گم حتما آ قات دوست داره که رهات نمی کنه ،اما من نمی فهمم که هوامو داری ؛ آقا جون ؛ فراموش می کنم ، اینو به من یاد اوری کن ؛ بهم بفهمون .
آقا جون :
هیچکی بجز تو حرف دل منو نمی دونه ؛هیچکی بجز تو عقده دل منو نمی دونه و هیچکی بجز تو نمی تونه عقده دل منو واکنه .
هیچکی مثل تو نمی شه ، هیچکی نمی تونه جای تو رو توی قلبم بگیره ، تو هم بخواه برام اینو
اگه میشه یه محبت کن ، به این حرف دلم گوش بده ، اگه میشه یه لطف کن و هوای منو داشته باش ،می دونم داری اما الان قلب من بیشتر به تو نیاز داره .
هوامو داشته باش ، هوامو داشته باش .